آریان ها وقتی به ایران آمدند به طوایف و اقوامی تقسیم شده بودند هر کدام از این طوایف و اقوام جاهائی را از فلات ایران اشغال کرده به طرز ملوک الطوایفی زندگانی نمودند مهمترین این اقوام یا مردمان به ترتیب تاریخی سه قوم بودند: مادی ها- پارسی ها- پارتی ها این سه قوم در ازمنه تاریخ دولت های بزرگ تشیکل نمودند و کارهای مهم کردند. غیر از اینها اقوام دیگری نیز بودند مانند باختری ها در باختر و کرمانی ها در کرمان و ورکانی ها در گرگان و هرخواتی ها در رخج (جنوب افغانستان کنونی) و غیره ذکر هر کدام از این مردمان در جای خود می آید. از آریان های ایرانی که در حوالی فلات ایران می زیستند باید اسم دو قوم را مخصوصا در نظر داشت:
1-    ارانی ها در ولایات واقعه بین ارس و کورا و دریای خزر.
2-    آلان ها یا آس ها در اراضی پشت کوههای قفقاز به طرف شمال.
تاریخ آریان های ایرانی به چهار قسمت تقسیم می شود:
اول- عهد قدیم که از آخر قرن هشتم ق.م شروع شده در نیمه قرن هفتم میلادی خاتمه می یابد.
دوم- عهد متوسط که از نیمه قرن اول هجری تا به دو سلطنت صفویه امتداد یافته این عهد را می توان به دو قمست تقسیم کرد قسمت اولی تا ظهور فتنه مغول و قسمت دوم از آمدن مغول ها به ایران تا تاسیس دولت صفویه
عهد سوم که می توان تا اندازه ای جدیدش نامید از دوره صفویه تا آغاز مشروطیت ایران و بالاخره عهد چهارم از ابتدای مشروطیت تا امروز امتداد می یابد تاریخ قدیم ایران نیز به دوره هائی تقسیم شده: اول دوره مادی، دوم دوره اول پارسی، سوم دوره مقدونی و سلوکی، چهارم دوره پارتی، پنجم دوره دوم پارسی تاریخ این عهد طولانی را که تقریبا شامل چهارده قرن است به دو طرز می توان بیان کرد: اول- موافق نوشته های مورخین خارجه و کتیبه هائی که از شاهان هخامنشی و ساسانی مانده و کتب مذهبی و غیر مذهبی آریان های ایرانی و مسکوکات و نتیجه حفریاتی که در جاهای تاریخی ممالک قدیمه آسیا و آفریقا و غیره شده و مستقیما یا به طور غیر مستقیم مسائلی را روشن کرده دوم- موافق داستانهائی که از عهد قدیم از نسل به نسل رسیده تا در زمان ساسانیان جمع آوری شده و در قرون اسلامی موضوع مصنفاتی گردیده که معروفترین آنها شاهکار حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی است.
معلوم اسکه مدارک نوع اول از حیث صحت و تحقق به مراتب برتری دارد در صورتی که داستانهای مذکور چون در مدت قرون عدیده به طور شفاهی از نسل به نسل گذشته به تدریج شاخ و برگ هایی بر آن افزوده اند و (فاقد صحت تاریخی و تحقق گشته زیرا چه بسا وقایع زمانی که به زمان دیگر منتسب نموده و اسامی اشخاصی که از یک دوره به دوره دیگر برده اند و از همه اینها گذشته) چه بسیار از وقایع مهم و شاهان بزرگ که به کلی نسیا منسیا شده اند و هیچ اثری از آنها در داستان ها نمانده بنابراین روشن است که باید اساس تاریخ عهد قدیم ایران را برای رعایت صحت بر مدارک نوع اول قرار داد و پس از آن داستان ها را هم به خاطر آورد تا شاید بتوان از مقایسه آنها با تاریخ یک نوع کلیاتی استنباط کرد راجع به مدارک نوع اول باید گفت که تا زمانی که خاورشناسان به خواندن کتیبه های ایرانی و آسوری و بابلی و مصری و غیره موفق نشده بودند و حفریاتی در جاهای تاریخی به عمل نیامده بود یگانه منابع اطلاعات تاریخی ما راجع به عهد قدیم مورخین یونانی و رومی و ارمنی و عرب و غیره بودند ولیکن از وقتی که پشرفت های مذکور حاصل شده مطالب زیادی روشن تر گردیده یا تصحیح شده و از جمله اسامی شاهان و رجال ایران را که یونانی های قدیم برای تجانس با زبان خود تصحیف کرده اند حالا به طور صحیح می دانیم و به همین جهت در این کتاب این ترتیب اتخاذ گردیده که اگر در کتیبه ها و الواح قدیمه به دست آمده اسامی شاهان و مردمان و محل ها ضبط شده عین آن را ذکر کرده ایم و الا چنان که مورخین عهد قدیم نوشته اند نوشته ایم باید اذعان کرد که ما تاریخ ایران قدیم را کاملا نمی دانیم زیرا یونانی ها و رومی ها و غیره غالبا وقایعی را که به ممالک خودشان مربوط بوده یا در حدود غربی ایران روی داده نوشته اند و چه حوادث و وقایع بسیار که در داخله ایران یا در حدود شمالی یا شرقی آن روی داده و از خاطرها محو گشته با وجود این چون کاوش ها و تحقیقات تاریخی دنبال می شود می توان امید داشت که بعدها تاریخ ایران از اینکه هست روشن تر خواهد بود به خصوص اگر حفریات علمی در جاهای تاریخی ایران به عمل آید.