اعلامیه جهانی حقوق بشر

از آن جا كه شناسايی حيثيت و كرامت ذاتی تمام اعضای خانواده بشری و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است؛

از آن جا كه ناديده گرفتن و تحقير حقوق بشر به اقدامات وحشيانه ای انجاميده كه وجدان بشر را برآشفته‌اند و پيدايش جهانی كه در آن افراد بشر در بيان و عقيده، آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند، عالی ترين آرزوی بشر اعلا م شده است؛

از آن جا كه ضروری است كه از حقوق بشر با حاكميت قانون حمايت شود تا انسان به عنوان آخرين چاره به طغيان بر ضد بيداد و ستم مجبور نگردد؛

از آن جا كه گسترش روابط دوستانه ميان ملت‌ها بايد تشويق شود؛

از آن جا كه مردمان ملل متحد، ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و حيثيت و كرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان ، دوباره در منشور ملل متحد اعلا م و عزم خود را جزم كرده‌اند كه به پيشرفت اجتماعی ياری رسانند و بهترين اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاينده به وجود آورند؛

از آن جا كه دولت‌های عضو متحد شده‌اند كه رعايت جهانی و موثر حقوق بشر و آزادی‌های اساسی را با همكاری سازمان ملل متحد تضمين كنند؛

از آن جا كه برداشت مشترك در مورد اين حقوق و آزادی‌ها برای اجرای كامل اين تعهد كمال اهميت را دارد؛

مجمع عمومی اين اعلاميه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترك تمام مردمان و ملت‌ها اعلا م می‌كند تا همه افراد و تمام نهادهای جامعه اين اعلاميه را همواره در نظر داشته باشند و بكوشند كه به ياری آموزش و پرورش ، رعايت اين حقوق و آزادی‌ها را گسترش دهند و با تدابير فزاينده ملی و بين المللی ، شناسايی و اجرای جهانی و موثر آن‌هارا چه در ميان مردمان كشورهای عضو و چه در ميان مردم سرزمين‌هايی كه در قلمرو آن‌ها هستند، تامين كنند.

---------------------------


ماده ١
تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه ای برادرانه رفتار كنند.

ماده ٢
هر كس می‌تواند بی هيچ گونه تمايزی، به ويژه از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دين، عقيده سياسی يا هر عقيده ديگر، و همچنين منشا ملی يا اجتماعی، ثروت، ولادت يا هر وضعيت ديگر، از تمام حقوق و همه آزادی‌های ذكرشده در اين اعلاميه بهره مند گردد.
به علاوه نبايد هيچ تبعيضی به عمل آيد كه مبتنی بر وضع سياسی، قضايی يا بين المللی كشور يا سرزمينی باشد كه شخص به آن تعلق دارد، خواه اين كشور يا سرزمين مستقل، تحت قيمومت يا غير خودمختار باشد، يا حاكميت آن به شكلی محدود شده باشد.

ماده ٣
هر فردی حق زندگی، آزادی و امنيت شخصی دارد.

ماده ٤
هيچ كس را نبايد در بردگی يا بندگی نگاه داشت. بردگی و دادوستد بردگان به هر شكلی كه باشد، ممنوع است.

ماده ٥
هيچ كس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاری ظالمانه، ضد انسانی يا تحقيرآميز قرار گيرد.

ماده ٦
هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقی اش در همه جا به رسميت شناخته شود.

ماده ٧
همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی هيچ تبعيضی از حمايت يكسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی كه ناقض اعلا ميه حاضر باشد، و بر ضد هر تحريكی كه برای چنين تبعيضی به عمل آيد، از حمايت يكسان قانون بهره مند گردند.

ماده ٨
در برابر اعمالی كه به حقوق اساسی فرد تجاوز كنند ـ حقوقی كه قانون اساسی يا قوانين ديگر برای او به رسميت شناخته است ـ هر شخصی حق مراجعه‌ موثر به دادگاه‌های ملی صالح را دارد.

ماده ٩
هيچ كس را نبايد خودسرانه توقيف، حبس يا تبعيد كرد.

ماده ١٠
هر شخص با مساوات كامل حق دارد كه دعوايش در دادگاهی مستقل و بی طرف، منصفانه و علنی رسيدگی شود و چنين دادگاهی در باره‌ حقوق و الزامات وی، يا هر اتهام جزايی كه به او زده شده باشد، تصميم بگيرد.

ماده ١١
١- هر شخصی كه به بزهكاری متهم شده باشد، بی گناه محسوب می‌شود تا هنگامی كه در جريان محاكمه ای علنی كه در آن تمام تضمين‌های لازم برای دفاع او تامين شده باشد، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز گردد.
٢- هيچ كس برای انجام دادن يا انجام ندادن عملی كه در موقع ارتكاب آن، به موجب حقوق ملی يا بين المللی جرم شناخته نمی‌شده است، محكوم نخواهد شد. همچنين هيچ مجازاتی شديدتر از مجازاتی كه در موقع ارتكاب جرم به آن تعلق می‌گرفت، درباره كسی اعمال نخواهد شد.

ماده ١٢
نبايد در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامت گاه يا مكاتبات هيچ كس مداخله‌های خودسرانه صورت گيرد يا به شرافت و آبرو و شهرت كسی حمله شود. در برابر چنين مداخله‌ها و حمله‌هايی، برخورداری از حمايت قانون، حق هر شخصی است.

ماده ١٣
١- هر شخصی حق دارد در داخل هر كشور آزادانه رفت وآمد كند و اقامتگاه خود را برگزيند.
٢- هر شخصی حق دارد هر كشوری ، از جمله كشور خود را ترك كند يا به كشورخويش بازگردد.

ماده ١٤
١- در برابر شكنجه، تعقيب و آزار، هر شخصی حق درخواست پناهندگی و برخورداری از پناهندگی در كشورهای ديگر را دارد.
٢- در موردی كه تعقيب واقعا در اثر جرم عمومی و غيرسياسی يا در اثر اعمالی مخالف با هدف‌ها و اصول ملل متحد باشد، نمی‌توان به اين حق استناد كرد.

ماده ١٥
١- هر فردی حق دارد كه تابعيتی داشته باشد.
٢- هيچ كس رانبايد خودسرانه از تابعيت خويش ، يا از حق تغيير تابعيت محروم كرد.

ماده ١٦
١- هر مرد و زن بالغی حق دارند بی هيچ محدوديتی از حيث نژاد، مليت، يا دين با همديگر زناشويی كنند و تشكيل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشويی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.
٢- ازدواج حتما بايد با رضايت كامل و آزادانه زن و مرد صورت گيرد.
٣- خانواده ركن طبيعی و اساسی جامعه است و بايد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شود.

ماده ١٧
١- هر شخصی به تنهايی يا به صورت جمعی حق مالكيت دارد.
٢- هيچ كس را نبايد خودسرانه از حق مالكيت محروم كرد.

ماده ١٨
هر شخصی حق دارد از آزادی انديشه، وجدان و دين بهره مند شود. اين حق مستلزم آزادی تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادی اظهار دين يا اعتقاد، در قالب آموزش دينی، عبادت‌ها و اجرای آيين‌ها و مراسم دينی به تنهايی يا به صورت جمعی، به طور خصوصی يا عمومی است.

ماده ١٩
هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق، مستلزم آن است كه كسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در كسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افكار، به تمام وسايل ممكن، و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد.

ماده ٢٠
١- هر شخصی حق دارد از آزادی تشكيل اجتماعات، مجامع و انجمن‌های مسالمت آميز بهره مند گردد.
٢- هيچ كس را نبايد به شركت در هيچ اجتماعی مجبور كرد.

ماده ٢١
١- هر شخصی حق دارد كه در اداره‌ امور عمومی كشور خود، مستقيما يا به وساطت نمايندگانی كه آزادانه انتخاب شده باشند، شركت جويد.
٢- هر شخصی حق دارد با شرايط برابر به مشاغل عمومی كشور خود دست يابد.

ماده ٢٢
هر شخصی به عنوان عضو جامعه، حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به ياری مساعی ملی و همكاری بين المللی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ضروری برای حفظ حيثيت و كرامت و رشد آزادانه شخصيت خودرا، با توجه به تشكيلا ت و منابع هر كشور، به دست آورد.

ماده ٢٣
١- هر شخصی حق دارد كار كند، كار خود را آزادانه برگزيند، شرايط منصفانه و رضايت بخشی برای كار خواستار باشد و در برابر بیكاری حمايت شود.
٢- همه حق دارند كه بی هيچ تبعيضی، در مقابل كار مساوی، مزد مساوی بگيرند.
٣- هركسی كه كار می‌كند حق دارد مزد منصفانه و رضايت بخشی دريافت دارد كه زندگی او و خانواده اش را موافق حيثيت و كرامت انسانی تامين كند و در صورت لزوم با ديگر وسايل حمايت اجتماعی كامل شود.
٤- هر شخصی حق دارد كه برای دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشكيل دهد و يا به اتحاديه‌های موجود بپيوندد.

ماده ٢٤
هر شخی حق استراحت، فراغت و تفريح دارد و به ويژه بايد از محدوديت معقول ساعات كار و مرخصی‌ها و تعطيلا ت ادواری با دريافت حقوق بهره مند شود.

ماده ٢٥
١- هر شخصی حق دارد كه از سطح زندگی مناسب برای تامين سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، به ويژه از حيث خوراك، پوشاك، مسكن، مراقبت‌های پزشكی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار شود. همچنين حق دارد كه در مواقع بیكاری، بيماری، نقص عضو، بيوگی، پيری يا در تمام موارد ديگری كه به عللی مستقل از اراده خويش وسايل امرار معاشش را از دست داده باشد، از تامين اجتماعی بهره مند گردد.
٢- مادران و كودكان حق دارند كه از كمك و مراقبت ويژه برخوردار شوند. همه كودكان، اعم از آن كه در پی ازدواج يا بی ازدواج زاده شده باشند، حق دارند كه از حمايت اجتماعی يكسان بهره مند گردند.

ماده ٢٦
١- هر شخصی حق دارد كه از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش، و دست كم آموزش ابتدايی و پايه، بايد رايگان باشد. آموزش ابتدايی اجباری است. آموزش فنی و حرفه ای بايد همگانی شود و دست يابی به آموزش عالی بايد با تساوی كامل برای همه امكان پذير باشد تا هركس بتواند بنا به استعداد خود از آن بهره مند گردد.
٢- هدف آموزش و پرورش بايد شكوفايی همه جانبه شخصيت انسان و تقويت رعايت حقوق بشر و آزادی‌های اساسی باشد. آموزش و پرورش بايد به گسترش حسن تفاهم، دگرپذيری و دوستی ميان تمام ملت‌ها و تمام گروه‌های نژادی يا دينی و نيز به گسترش فعاليت‌های ملل متحد در راه حفظ صلح ياری رساند.
٣- پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود، برديگران حق تقدم دارند.

ماده ٢٧
١- هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع، سهيم و شريك گردد و از هنرها و به ويژه از پيشرفت علمی و فوايد آن بهره مند شود.
٢- هركس حق دارد از حمايت منافع معنوی و مادی آثار علمی، ادبی يا هنری خود برخوردار گردد.

ماده ٢٨
هر شخصی حق دارد خواستار برقراری نظمی در عرصه‌ اجتماعی و بين المللی باشد كه حقوق و آزادی‌های ذكرشده در اين اعلاميه را، به تمامی تأمين و عملی سازد.

ماده ٢٩
١- هر فردی فقط در برابر آن جامعه ای وظايفی برعهده دارد كه رشد آزادانه و همه جانبه او را ممكن می‌سازد.
٢- هركس در اعمال حقوق و بهره گيری از آزادی‌های خود فقط تابع محدوديت‌هايی قانونی است كه صرفا برای شناسايی و مراعات حقوق و آزادی‌های ديگران و برای رعايت مقتضيات عادلانه‌ اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در جامعه ای دموكراتيك وضع شده اند.
٣- اين حقوق و آزادی‌ها در هيچ موردی نبايد بر خلاف هدف‌ها و اصول ملل متحد اعمال شوند.

ماده ٣٠
هيچيك از مقررات اعلاميه‌ حاضر نبايد چنان تفسير شود كه برای هيچ دولت، جمعيت يا فردی متضمن حقی باشد كه به موجب آن برای از بين بردن حقوق و آزادی‌های مندرج در اين اعلاميه فعاليتی انجام دهد يا به عملی دست بزند.

سدسازی داریوش بزرگ در هندوستان

کشور هندوستان در دوره داریوش از کشورهای امپراطوری ایران بود، ولی سلاطین محلی داشت و به اصطلاح ایران خودمختار به شمار می آمد. داریوش بر تمام هندوستان تسلط نداشت و بعد از او هم کسانی که به هندوستان قشون بردند، از اسکندر و سلطان محمود غزنوی و تیمور لنگ گرفته تا نادرشاه، بر تمام هندوستان مسلط نشدند، مضاف بر اینکه در قدیم کشور «بیرمانی» هم جزء هندوستان بود و تا این اواخر یعنی تا جنگ جهانی دوم از ایالات هندوستان به شمار می آمد.

منطقه ای که در دوره داریوش جزء امپراطوری ایران به شمار می آمد منطقه سند و پنجاب بوده است و در این منطقه، در مدتی کوتاه، دوبار قحطی شد و در فصل تابستان که فصل «برسات» یعنی فصل باران است، باران نبارید، در حالی که رودهای پر آب که از کوه های شمال هندوستان سرچشمه می گرفت در کشور جاری بود و به سوی دریا می رفت.

داریوش تصمیم گرفت که برای مبارزه با قحطی در هندوستان (که تا این اواخر هم برای ملت و دولت هند تولید مزاحمت می کرد) مبادرت به یک اقدام اساسی کند و یک آب شناس برجسته به اسم «استیلاکس» را که در سازمان آب ایران کار می کرد و از لحاظ نژادی یونانی بود، با یک هیئت به هندوستان فرستاد تا این که رود بزرگ سند را مورد معاینه قرار دهد و گزارشی تهیه نماید مشعر بر اینکه در چه قسمت ها از آن رود بزرگ و پر آب می توان سد ساخت.

استیلاکس با هیئت مزبور به هندوستان رفت و رودخانه سند را از سرچشمه تا مصب آن (نزدیک کراچی امروزی) مورد معاینه قرار داد و گزارشی برای داریوش تهیه کرد که گویی آن گزارش را امروز یک متخصص جغرافیایی و آب شناسی که فارغ التحصیل یکی از دانشگاه های این عصر می باشد تهیه کرده است.

یکی از قسمت های جالب توجه و شگفت آور گزارشی که راجع به رودخانه سند به داریوش تقدیم شد این می باشد که استیلاکس مواضع رودخانه سند را در طول آن رودخانه از روی نصف النهار بابل اندازه گرفته و می گوید که فلان موضع از رودخانه در فلان درجه طول نصف النهار بابل قرار گرفته است.

این گزارش خواندنی مفصل است و ما برای اینکه زمینه به دست خوانندگان بیاید و بدانند در شرق چه مردانی در قدیم وجود داشته اند قسمتی از آن را در ذیل نقل می کنیم :

«رودخانه سند از کوه کیلات که یکی از کوه های هیمالیا می باشد سرچشمه می گیرد و بعد از این که بیست فرسنگ جاری شد رود دیگری که از کوه سوتلج(همچنان از کوه های هیمالیا) جاری می شود به آن ملحق می گردد.

خط سیر رود سند در طول پنجاه فرسنگ از سرچشمه به بعد در امتداد شمال غربی می باشد و در این پنجاه فرسنگ رودخانه سند را به اسم سنگاب می خوانند. آنگاه رودخانه دیگری که از مشرق می آید و موسوم است به رودخانه گر به آن ملحق می شود و بعد از ده فرسنگ در امتداد رود سند وارد سرزمین کشمیر می گردد.

در آنجا خط سیر رودخانه سند عوض می شود و راه مغرب و آنگاه جنوب غربی را پیش می گیرد و وارد دره ای می شود که جزء دره های قسمت غربی جبال هیمالیا است و آن دره در بعضی از نقاط چهار هزار ذرع عمق دارد.

رود سند در طول چهل فرسنگ از آن منطقه کوهستانی عبور می کند و ما نتوانستیم در آن منطقه رودخانه را تعقیب کنیم، برای این که در آن منطقه کوهستانی راه عبور وجود ندارد، لذا کوه را دور زدیم و در منطقه ای به نام «دربند» که رودخانه سند از کوهستان خارج می گردد به آن رسیدیم و دربند ابتدای کشور «پنجاب» است.

تا اینجا هیچ یک از مناطق رودخانه سند برای سدسازی مناسب نیست. چون علاوه بر این که آب رودخانه کم است، ساختن سد بدون فایده می باشد، زیرا در طرفین رودخانه زمین قابل کشت وجود ندارد تا با آب رودخانه مشروب شود.

رود سند در منطقه پندی(امروز راول پندی) آب رودخانه کابل را دریافت می کند و آن رودخانه از راه معبر خیبر از افغانستان می آید. ارتفاع رودخانه سند در سرچشمه پنج هزار و پانصد ذرع است، ولی بعد از اینکه وارد پنجاب شد ارتفاع رودخانه خیلی کم می شود و خط سیر رودخانه در سرزمین پنجاب جنوبی است و از مغرب پنجاب عبور می نماید.

در مشرق پنجاب یک رود به اسم «جومنه» وجود دارد و بین آن رود و رودخانه سند پنج رود دیگر هست به اسامی جهلوم، شناب، راوی، بیاس و سوتلج و به مناسبت این پنج رود است که کشور مزبور را پنجاب می خوانند یعنی دارای پنج رود.

این پنج رودخانه به هم ملحق می شوند و رود بزرگ پنج ناد، یعنی پنج آب را به وجود می آورند. پنج ناد که رودی عظیم می باشد در منطقه «میتان کوت» که با دریا یکصد و شصت و دو فرسنگ فاصله دارد به رود سند می پیوندد.

وسعت رودخانه سند قبل از اینکه به رودخانه پنج ناد ملحق شود ششصد ذرع است و آب آن با سرعت سه فرسنگ در ساعت حرکت می کند.(هر ساعت دوره داریوش دو ساعت امروزی بوده است) و عمق رودخانه چهار تا پنج ذرع می باشد.

عرض رودخانه پنج ناد، قبل از این که به رودخانه سند ملحق گردد هزار و هفتاد و پنج ذرع است و عمق آن چهار یا پنج ذرع می باشد اما آبش با سرعت کم و هر ساعت یک فرسنگ و یک چهارم حرکت می نماید.

بعد از این که دو رود بزرگ به هم ملحق شدند، عرض رودخانه سند به دو هزار ذرع می رسد و در موقع طغیان عرض آن از شش هزار ذرع تجاوز می نماید و عمق رودخانه در بعضی از نقاط به هشت ذرع می رسد و سرعت آب ساعتی شش فرسنگ می شود و در تمام فصول سال آب رودخانه سند خشک تر از هوا می باشد و موقع طغیان رودخانه آغاز بهار است و در ماه پنجم هر سال طغیان رود سند به انتها می رسد.»

وصیت نامه کوروش کبیر

واپسین سخنان داریوش بزرگ
اینک که من از دنیا میروم 25 کشور جزو امپراتوری ایران است. در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران محترم شمرده می شوند. جانشین من خشایار باید بداند همانند من در حفظ این کشور بکوشد و راه نگهداری این سرزمین ها این است که در امور داخلی آن ها دخالت نکند و مذهب آنها را محترم بشمارد. اکنون که من از دنیا می روم تو 12 کرور زر در خزانه سلطنتی داری و این زرها یکی از ارکان قدرت توست زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نمی باشد بلکه به ثروت نیز می باشد البته به خاطر داشته باش که تو باید به زرها بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی ، من نمی گویم که در موقع ضروری از آن برداشت نکنی زیرا قاعده زر در زرخانه این است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنی اما در اولین فرصت آنچه برداشتی برگردانی مادرت آتوسا بر من حق دارد و پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن 10 سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در کشور هستم من روش ساختن این انبارها را که با سنگ بنا می شود و به شکل استوانه ای است را از کشور مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن بوجود نمی آید و غله بدون اینکه فاسد شود چند سال می ماند تو باید بعد از من ساختن انبارهای غله را ادامه دهی تا اینکه همواره آذوغه2 یا 3 سال کشور ذخیره باشد. هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مهم مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگیری و آنها به مردم ظلم کنند و استفاده نا مشروع نمایند تو نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو نا چاری که رعایت دوستی را بنمایی . کانالی را که می خواستم بین شط نیل و دریای سرخ ایجاد کنم به اتمام نرسیده و تمام کردن آن از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد و تو باید این کانال را به اتمام برسانی همچنین عوارض تردد کشتی ها نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان ترجیح دهند که از آن نگذرند. اکنون قشونی به مصر فرستاده ام تا در قلمرو ایران نظم برقرار سازد ولی فرصت نکردم قشونی به یونان بفرستم . تو با ارتشی قوی و نیرومند به یونان حمله کن و به آنان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را نابود کند. توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و مملق را به خود راه مده چون هر دوی آنها آفت سلطنت هستند و هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط مکن و برای اینکه آنها در هنگام اخذ مالیات بر مردم مسلط نشوند. قانونی وضع کن که تماس آنها با مردم کمتر شود. افسران و سربازان را راضی نگهدار چرا که اگر با آنها بدرفتاری کنی آنها نمی توانند معامله متقابل کنند اما در میادین نبرد تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدنشان. امر آموزش را ادامه بده تا اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا فهم و عقل آنها فزونی یابد در این صورت با اطمینان بالاتری می توانی سلطنت نمایی. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش اما هیچ قومی را مجبور مکن که پیرو کیش تو باشند و پیوسته به خاطر داشته باش که هرکس آزاده است از هر کیش و آیینی که میل دارند پیروی نمایند. پس از مرگ بدنم را بشوی و آنگاه در کفن بپیچان و در تابوت سنگی قرار ده و در قبر بگذار اما قبرم را مسدود مکن تا هر زمانی که تابوت مرا بینی دریابی که پدرت زمانی پادشاهی مقتدر بوده است و تو نیز همچون من روزی خواهی مرد و با دیدن تابوت من غرور بر تو غلبه نخواهد کرد اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی بگو که قبر مرا مسدود نمایید و وصیت کن تا پسرت نیز در مورد تو چنین نماید. زنهار زنهار هرگز هم مدعی و هم قاضی نیست به کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن را بررسی و حکم نماید زیرا مدعی اگر قاضی شود ظلم خواهد کرد. هرگز از آباد کردن دست برندار زیرا قاعده این است که وقتی کشوری آباد نشود رو به ویرانی خواهد رفت. آباد کردن حفر قنات و احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول قرار ده. عفو و سخاوت را فراموش مکن و بدان که بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهی عفو و سخاوت است ولی موقعی است که نسبت به تو خطایی کرده باشند و تو آن را عفو کنی ظلم کرده ای دیگر چیزی نمی گویم و این اظهارات را با حضور کسانی غیر از تو که اینجا هستند عنوان داشتم تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کردم و آنک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم مرگ من نزدیک است.