نهضت جنگل از آغاز تا فرجام

دوران فعالیت نهضت جنگل(مرحله اول)
۱- آغاز فعالیت تشکیلات نهضت جنگل(اردیبهشت-خرداد ۱۲۹۴ خورشیدی): در این سال, میرزا پس از ورود به رشت به اتفاق عده ای از رجال ملی و روحانی , کمیته ی اتحاد اسلام را تشکیل داد.
۲- استقرار قوای مسلح در جنگل: هفت مرد مسلح(میرزا,دکتر حشمت,یک نفر تفنگ ساز,چهار نفر فداییان گیلان) که جنگلی نامیده می شدند , پایه گذار قیام بیگانه ستیز و عدالت خواه نهضت جنگل شدند.
۳- شکست یکی از خان های محلی: یکی از خان های محلی به نام عبدالرزاق شفتی به همراه دویست نفر تفنگچی در نبرد داوسار شکست خوردند.نیروهای جنگل در اولین مبارزه ی مسلحانه خود پیروز شدند.
۴- شکست نیروهای نصرت الله خان: نیروهای نصرت الله خان طالش(ضرغام السلصنه) با ۴۰۰ نفر,از گروه ۴۵ نفره ی جنگل در نبرد ماسوله شکست خوردند.
۵- اولین نبرد مسلحانه با قوای روس: این نبرد که به جنگ ماکلوان شهرت یافت در مهرماه ۱۲۴۹ خورشیدی روی داد.
۶- جنگ ماسوله و شهادت خواهرزاده ی میرزا در بهمن ۱۲۹۴: این نبرد با قوای روسیه و دولت مرکزی در ماسوله روی داد و به شهادت عین الله خان خواهرزاده ی بیست و دو ساله ی میرزا انجامید.
۷- جنگ شاندرمن و خمام(اردیبهشت تا آخر مرداد ۱۲۹۵ خورشیدی): پس از جنگ شاندرمن و خمام روسها دولت ایران را برای برخورد با جنگلی ها زیر فشار گذاشتند.
۸- کشته شدن مفاخرالملک در کسما(آبان ماه ۱۲۹۵ خورشیدی): مفاخرالملک که با عده ای در حدود ۷۰۰ نفر به فرماندهی اشجع الدوله ی اسالمی , مامور قلع و قمع جنگلی ها شده بود,توسط قوای جنگل در کسما کشته شد.


۹- انتشار روزنامه ی جنگل(خرداد ۱۲۹۶ خورشیدی): روزنامه ی جنگل که ابتدا با چاپ ژلاتینی و سپس چاپ سنگی هفته ای یک شماره طبع و منتشر می شد , ناشر افکار هیات اتحاد اسلام و مجاهدان جنگل بود. در سر کلیشه ی صفحه اول , این شعار به چشم می خورد:این روزنامه فقط نگهبان حقوق ایرانیان و منور افکار اسلامیان است. نشریه جنگل در طول مدت دو سال فعالیت خود, در سالهای ۱۳۳۵-۱۳۳۶ ه.ق در ۳۵ شماره , ۳۱ شماره در سال اول و ۴ شماره در سال دوم انتشار یافت. سردبیری و مدریت آن از شماره ی نخست با میرزا غلامحسین کسمایی(نویدی) برادرزاده ی حاج احمد بود؛اما از شماره ی دوم مدیر مسوولی آن بنا به تصمیم کمیته اتحاد اسلام , به مجاهد معروف صدر مشروطه و نهضت جنگل,میرزا حسین خان کسمایی واگذار شد. اگرچه نام میرزا حسین خان تا شماره ۱۳ بر سرلوحه ی نشریه نقش بسته و او رسما مدیر مسوول آن شناخته شد؛لیکن به سبب بیماری نتوانست بیش از هفت شماره ی آن را اداره کند دبه ناچار کناره گرفت و مدیریت آن هم چنان بر عهده یی میرزا غلامحسین خان نهاده شد.
۱۰- واقعه ی لشت نشا(دستگیری امین الدوله مالک آن منطقه): حاجی محسن خان امین الدوله , مالک قریه لشت نشا که برای رسیدگی به املاکش عازم آن منطقه شده بود , توسط افراد نهضت جنگل زندانی شد.
۱۱- نبرد تالش(تیر ۱۲۹۶ خورشیدی): نبرد جنگلی ها با قوای امیر مقتدر و رشیدالممالک خلخالی که موجب آشتی آنان با سران جنگل شد.
۱۲- ورود میرزا به خلخال(مرداد ۱۲۹۶ خورشیدی): در دهه سوم مرداد ۱۲۹۶, میرزا با چند نفر به خلخال رفت و پس از ملاقات با مردم و مذاکره با روسای ایلات در هرود آباد خلخال , نظر مساعد آنها را برای همراهی با جنگلی ها و اجرای نیات هیات اتحاد اسلام جلب کرد.
۱۳- قرارداد هیات اتحاد اسلام با قشون روس(بهمن ۱۲۹۶ خورشیدی):پس از انقلاب روسیه, قوای روسیه تزاری در ایران- که زیر فرماندهی ژنرال باراتوف بود – دچار آشفتگی و اختلال شد. این قشون از دو دسته تشکیل شده بود: دسته ای قوای قزاق های سواره ی داوطلب و دسته ای دیگر افراد پیاده ی غیر داوطلب بودند. در موقع بازگشت دسته ی دوم, آنها در پاره ای از شهرها به قتل مردم و غارت اموال آنها می پرداختند, در موقع عبورر آنها از گیلان , قوای جنگل از تجاوزات آنها جلوگیری کرد. سرانجام قوای روس تصمیم گرفتند با عقد قراردادی با هیات اسلام از گیلان عبور کنند. این امر یکی از مهم ترین موفقیت های نهضت جنگل و یکی از موارد اثبات حقانیت تشکیل آن نهضت بود.
۱۴- ماموریت تدین- بازداشت قنسول انگلیس(اسفند ۱۲۹۶ خورشیدی): سید محمد بیرجندی ( تدین) از سوی حکومت مرکزی برای ملاقات با میرزا از تهران به گیلان رفت. وی پس از ملاقات با سران جنگل نتوانست آنها را به طرف وثوق الدوله متمایل سازد. روزنامه ی جنگل در شماره ی ۲۷ از بازداشت قنسول انگلیسی سخن گفت.
۱۵- حکمرانی تیمور تاش(اسفند ۱۲۹۷ خورشیدی):وثوق الدوله, عبدالحسین خان, سردار معظم خراسانی, معروف به تیمورتاش را به حکمرانی گیلان منصوب کرد. این یکی از دو اقدام مهم وثوق الدوله بود. جنایت و ظلم و ستم او در تمامی منابع دوره ی جنگل به طور مبسوط ذکر شده است.
۱۶- پراکندگی قوای جنگل پس از جدایی حاج احمد کسمایی(فروردین ۱۲۹۸ خورشیدی): وثوق الدوله پس از انتصاب تیمورتاش به حکمرانی گیلان, توانست مهم ترین ضربه را بر پیکر تنومند نهضت جنگل وارد کند و آن, جدایی حاج احمد کسمایی, مرد شماره ی ۲ نهضت بود.
۱۷- وعده تامین-تسلیم و اعدام دکتر حشمت(اردیبهشت ۱۲۹۸ خورشیدی): وثوق الدوله توانست در ایام صدارت خود , دو نیروی مهم و ارزشمند نهضت جنگل , یعنی : حاج احمد کسمایی و دکتر حشمت را از نهضت جدا سازد. از این سال شمارش معکوس برای انحطاط و خاتمه ی فعالیت نهضت جنگل آغاز شد
۱۸- بیانیه ی تیمورتاش و ابقای حکومت نظامی در گیلان ( خرداد ۱۲۹۸ خورشیدی)
با توجه به جدایی دو تن از ارزنده ترین نیروهای نهضت جنگل و روبه رویی میرزا با کمونیست های داخلی ، تیمورتاش کوشید که از فرصت ها استفاده کرده و درنده خویی و وحشی گری را به حد اعلا برساند و موجب ترس و هراس مردم گردد. وی در این راه عده ای از مردم را به اتهام وابستگی به جنگل اعدام کرد و اموال تعداد معتنابهی از مردم را مصادره نمود.
۱۹- مذاکرات قنسول انگلیس و میرزا (اسفند ۱۲۹۸ خورشیدی)
در این دیدار قونسول انگلیس به میرزا وعده ی همکاری داد و از او خواست در صورت همکاری با انگلیسی ها می تواند به قدرت و رهبری سیاسی ایران دست یابد، که این پیشنهاد را میرزا به صراحت رد کرد.
دوران فعالیت نهضت جنگل(مرحله ی دوم)
۲۰- تجاوز قوای سرخ شوروی به انزلی (اردیبهشت ۱۲۹۹ خورشیدی)
میرزا برای جلوگیری از ورود قوای سرخ شوروی به ایران شخصا با زحمات زیاد از بیراهه به سوی لنکران رفت و به علت جنگ های داخلی ، میان قوای سرخ و ضد انقلابی های روسیه امکان نیافت که با کمیته ی لنکران تماس حاصل کند.بالاخره بعد از ۱۴ روز به گیلان بازگشت.
۲۱- اعلام جمهوری به وسیله ی قوای ملی جنگل (خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی)
دولت انقلابی ، اقدام به تحویل گرفتن ادارات و تعویض روسای آن ها کرد.رییس ژاندارمری مجددا به عنوان رییس ژاندارمری ملی به کار پذیرفته شد.نظمیه ، تسلیم و پادگان قزاق ها پس از مقاومت و کشته و مجروح شدن عده ای از طرفین ، خلع سلاح شد.
۲۲- عزیمت میرزا به فومن به عنوان اعتراض (تیر ۱۲۹۹ خورشیدی)
هنوز دولت تازه ی انقلابی ، سامان نگرفته بود که اغتشاش و خرابکاری انقلابی های سرخ با حمایت بلشویک های شوروی آغاز شد. با پیاده شدن ارتش شوروی در خاک ایران ، بلشویک ها به تریج به گیلان وارد و مشغول ایجاد سازمان های گوناگون مانند سازمان جوانان حزب کمونیست شدند.مصلحت اندیشی های میرزا کارساز نشد. کمونیست ها به تبلیغات شدید مرامی و اقدامات خودسرانه دست زدند.
۲۳- کودتای سرخ بر ضد جنگلی ها (مرداد ۱۲۹۹ خورشیدی)
دوشنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ با هدایت و حمایت قوای مسلح شوروی در گیلان ، مدیر بخش سیاسی امنیت نظامی آن در رشت بر ضد میرزا ، کودتای سرخ انجام گرفت. همه ی طرفداران میرزا را –هر که و هر کجا که بود- دستگیر و بازداشت کردند.انبار اسلحه ی واقع در باغ مدیریه رشت و شش توپ سنگین به تصرف عمال کودتا در آمد.
۲۴- فاجعه ی مهاجرت اهالی رشت به تهران-مهاجرت اول- (شهریور ۱۲۹۹ خورشیدی)
عصر روز ۵ شهریور ۱۲۹۹ عقب نشینی قزاق ها از رشت شروع شد ، در همان شب فرار و مهاجرت اهالی رشت به تهران هم آغاز گردید.
۲۵- تخلیه ی رشت از بلشویک ها-مهاجرت دوم- (مهر ۱۲۹۹ خورشیدی)
در اول مهر ۱۲۹۹ بلشویک ها برای بار دوم رشت را تخلیه کردند و تا حسن رود و انزلی عقب نشستند. قشون انگلیس مستقر در رودبار و رستم آباد ، حفظ پشت جبهه ی قزاق ها را به عهده گرفته بودند.قزاق ها وارد رشت شدند.چون موقع محرم بود ، اهالی رشت که در زمان بلشویک ها از رفتن به مساجد احتراز داشتند شروع به عزادار کردند.
۲۶- کابینه ی سپهدار رشتی-آشتی سران انقلاب- (آبان ۱۲۹۹ خورشیدی)
در گیلان ، مشکلات ایجاد شده و معطل ماندن امور مردم و به بن بست رسیدن انقلابی های کودتای سرخ ، موجب شد که سران تندرو و انقلابی بار دیگر ، دست همکاری به طرف جنگلی ها و میرزا دراز کنند.
۲۷- خط مشی جدید دولت شوروی (دی و بهمن ۱۲۹۹ خورشیدی)
روز ۲۴ دی ماه ۱۲۹۹ ، دولت شوروی در خط مشی جدید خود، به یک نفر از افسران ارشد مقیم باکو دستور داد که فوری به بندر انزلی عزیمت نماید و تمام قشون روس مقیم ایران را جمع کند و به روسیه برگرداند.
۲۸- تصفیه ی مسئله ی گیلان (اردیبهشت ۱۳۰۰ خورشیدی)
در ۶ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ ، روتشتین ، وزیر مختار شوروی ، وارد تهران شد و همکاری دولت خود را با دولت مرکزی ایران در نطق روز ۱۶ اردیبهشت همان سال ، در روز تاجگذاری احمد شاه اعلام کرد.از نظر دولت سوسیالیستی شوروی ، نهضت مترقی و ملی جنگل که هدف آن مقابله با قراداد ۱۹۱۹ و حفظ استقلال و آزادی ایران بود ، به مسئله ی گیلان تبدیل شد.
۲۹- اعلامیه ی کمیته ی انقلاب ایران بعد از آشتی (تیر و مرداد ۱۳۰۰ خورشیدی)
جلسه ی دوم ملاقات احسان الله خان و خالو قربان با میرزا ، در فومن با حضور حیدر عمو اوغلی انجام گرفت و همگی تعهد کردند که صادقانه با یکدیگر همکاری کنند و طی اعلامیه ای به تاریخ اول تیر ۱۳۰۰ ، اعضای کمیته ی میرزا کوچک خان: حیدر خان عمو اوغلی ، خالو قربان ، میرزا محمدی و احسان الله خان اعلام شد.
۳۰- نامه ی روتشتین به میرزا و پاسخ آن (شهریور ۱۳۰۰ خورشیدی)
روتشتاین سفیر کبیر شوروی در ایران به وسیله ی سعدالله خان درویش از دوستان نزدیک میرزا کوچک خان و کالانتراف کاردار سفارت شوروی ، نامه ی مفصلی به میرزا ارسال داشت و خود را واسطه ی بین دولت مرکزی ایران و انقلابیون جنگل قرار داد.
۳۱- آخرین جلسه ی کمیته ی انقلاب-ملاقات نماینده ی میرزا با روتشتاین (مهر ۱۳۰۰ خورشیدی)
میرزا به عنوان نماینده  خود ، شادروان انشایی را برای مذاکره و چاره جویی به تهران فرستاد که وی با سعدالله درویش به ملاقات روتشتاین رفت.روتشتاین به میرزا تکلیف کرد که بدون هیچ پیش شرطی تسلیم شود.
۳۲- اتمام حجت وزیر جنگ-آخرین نامه ی میرزا (آبان ۱۳۰۰ خورشیدی)
در اول آبان ۱۳۰۰ خورشیدی اعلامیه ای با عنوان اعلا و اتمام حجت با امضای وزیر جنگ – رضا – انتشار یافت که در این اعلامیه ، خواهان تسلیم اعضا و تحویل اسلحه و پیشنهاد تامین شده بود. در دوم آبان نیز دو اعلامیه ی دیگر درباره ی تمهید وسایل آسایش عمومی و جبران خسارت ملاکین و رعایا از طرف وزیر جنگ صادر شد.
۳۳- شهادت سردار جنگل (آذر ۱۳۰۰ خورشیدی)


میرزا به سوی خلخال رفت و در دامنه ی کوه گیلوان ، دچار بوران و برف شدید شد و در روز شنبه ۱۱ آذر ۱۳۰۰ از پا در آمد.
این مطلب برگرفته از کتاب نهضت جنگل از آغاز تا فرجام به قلم محقق گرانقدر فریدون شایسته می باشد.

قيام ميرزا كوچك خان جنگلي

در تاريخچه مبارزات آزاديخواهانه مردم ايران‌، قيام ميرزا كوچك خان جنگلي از جمله نهضتهايي است كه با انديشه اسلامي و ضداستعماري شكل گرفت، امّا با نيرنگ و خيانت كمونيستها به انحراف، تجزيه و نفاق داخلي دچار گشت ونهايتاً همسويي اعلام نشده روس‌هاي بلشويك با رژيم استبدادي قاجار وسپس نظاميگري سركوبگرانه رضاخان آن را به شكست كشاند.
                                                             
ميرزا كوچك خان كه بود؟
ميرزا يونس معروف به «ميرزا كوچك‌» در 1298 هـ در رشت متولد شد. در نوجواني براي تحصيل علوم ديني قدم به مدارس مذهبي گذاشت و مدارج علمي را طي كرد. در 1326 هـ در گيلان به صفوف آزاديخواهان پيوست و براي مقابله با محمدعلي شاه روانه تهران شد. در ماجراي اولتيماتوم روسيه كه منجر به تعطيلي مجلس شد (17ارديبهشت 1290) ميرزا در شمار مخالفان پذيرش اولتيماتوم بود و مدتي نيز بازداشت شد. در جريان جنگ جهاني اول و در هنگامي كه دسته‌اي از نمايندگان و رجال سياسي به خاطر وضع بحراني كشور و حضور نيروهاي بيگانه دست به مهاجرت زدند، كوچك خان با گرويدن به انديشه «اتحاد اسلام‌» درصدد برآمد تا با راه انداختن تشكيلات نظامي به مبارزه عليه استبداد رضاخاني و سرسپردگي‌ها، پيمانهاي ننگين و تحميلي بيگانگان و مداخلات آنان در امور داخلي كشور بپردازد. ميرزا درتهران انديشه خود را با رجال دين و سياست در ميان نهاد وبه نظرخواهي از آنان پرداخت‌. گروهي به ضرورت مبارزه مسالمت‌آميز تأكيد مي‌كردند ومبارزه مسلحانه را نادرست مي‌خواندند و گروهي ديگر نظر ميرزا كوچك خان راتأييد مي‌كردند. سرانجام پس از يك سلسله بحث و گفتگو قرار شد تا در گوشه‌اي از ايران كانوني ثابت‌، براي مبارزه ايجاد شود. ميرزا كوچك خان پس از اين توافق عازم گيلان شد وشروع به تهيه مقدمات قيام كرد. اما چون روسها قبلاً او را از منطقه تبعيد كرده بودند، مجبور بود مخفيانه به فعاليت بپردازد. بااين حال ميرزا در اندك مدتي توانست همفكراني در كنار خود جمع كند وقيام را علني سازد. او درسالهاي قبل از به قدرت رسيدن رضاخان، موفق شد هسته‌هاي تشكيل نهضت مسلحانه را پي‌ريزي كند. نيروهاي اشغالگر روس كه در سالهاي قبل ازانقلاب اكتبر، در سركوبي اين نهضت توفيق چنداني نيافتند، باوقوع انقلاب اكتبر از مناطق شمالي ايران بيرون رفتند و انگليسي‌ها يكه‌تاز ميدان شده و تقريباً تمامي ايران را زير سلطه خود درآوردند. آنان ميرزا حسن خان وثوق الدوله را به رياست دولت ايران گماشتند. دولت انگليس با انعقاد قرارداد معروف 1919 با وثوق الدوله‌، ايران را تحت الحمايه خود درآورد وكليه امور مالي‌، گمركي و نظامي كشور رابه دست گرفت‌. انگليسي‌ها از طريق وثوق الدوله تلاش كردند قيام جنگل را با مذاكره و بدون خشونت حل و فصل كنند، اما اين تلاشها سودي نبخشيد.

اعلام جمهوري ميرزا كوچك خان در رشت
روز 16 خرداد 1299 ميرزا كوچك خان جنگلي در ادامه مبارزات خود در راه اعاده استقلال و حاكميت ملي ايران، در شهر رشت حكومت جمهوري اعلام كرد. اين اعلام درپي يك رشته تماسها و گفتگوها با مقامات روسيه و كسب اطمينان از اين كه نيروهاي مداخله‌گر آنان در شمال ايران در كار حكومت انقلابي ميرزا، كارشكني نخواهند كرد، صورت گرفت‌. درست سه هفته پيش از اين اعلام‌، در سپيده دم روز 28 ارديبهشت 1299 نيروهاي ارتش سرخ به بهانه «سركوبي ضد انقلاب كه در شمال ايران كمين كرده بود» به بندرانزلي يورش برده و اين شهر را اشغال كرد. مقصود روسيه از «ضدانقلاب‌» افراد مسلحي بودند كه با حمايت انگليسي‌ها عليه بلشويسم نوظهور در شوروي مي‌جنگيدند و از اراضي شمال ايران نيز به عنوان يكي ازپايگاه‌هاي خود استفاده مي‌كردند. جنگلي‌ها كه مبارزات مسلحانه با رژيم استبدادي و سرسپرده قاجار را آغاز كرده و جنگل‌هاي شمال را مقر خود قرار داده بودند، در آغاز پيروزي انقلاب روسيه روابط حسنه‌اي با بلشويكها برقرار كرده بودند نهضت جنگل انقلاب روسيه را تأييد مي‌كرد و رهبران جديد روسيه نيز ميرزا را به عنوان يك انقلابي ضداستعمار مي‌دانستند و او راستايش مي‌كردند. اما چندي نگذشت كه روس‌ها سياست دوستانه خود را تغيير دادند و قدم به قدم به خاطر حفظ منافع خود در ايران از حمايت نهضت جنگل دست كشيدند و سرانجام به آن خيانت كردند. روز 28 ارديبهشت، نيروهاي ارتش سرخ به نام سركوبي ضدانقلابي كه در شمال ايران كمين كرده بود، وارد انزلي شدند. نهضت ميرزا كوچك‌خان كه حضور نيروهاي كشوري ديگر را در خاك ايران مخالف با اصول سياست خود و به زيان استقلال وتماميت ارضي كشورمي‌دانست، به مخالفت برخاست‌. در آن زمان هم روسها و هم ميرزاكوچك خان در شرايطي بودند كه رويارويي با يكديگر را به صلاح خود نمي‌ديدند. هريك با اقدامات نظامي، اهداف خاص خود را دنبال مي‌كردند و ديدگاه متعرضانه به يكديگر نداشتند؛ در نتيجة تماسهاي بعدي ميرزا كوچك خان با نيروهاي نظامي و سياسي روسيه‌، ميان طرفين توافقهايي حاصل شد. مهمترين مواد اين توافق چنين است:
«الف ـ اصول كمونيسم در ايران از حيث مصادره اموال و الغاء مالكيت و تبليغات به اجراگذارده شود.
ب ـ حكومت جمهوري انقلابي توسط ميرزابرقرار شود.
ج ـ پس از ورود ميرزا به تهران و تأسيس مجلس مبعوثان‌، هرنوع حكومتي كه نمايندگان ملت بپذيرند، بدون مخالفت روسيه ايجاد شود.
د ـ مقدرات انقلاب به دست اين حكومت سپرده شود و شوروي‌ها درايران مداخله ننمايند.
هـ ـ هيچ قشوني بدون اجازه وتصويب حكومت انقلابي ايران زائد بر قواي موجود (2هزار نفر) از شوروي به ايران وارد نشوند.
و ـ مخارج اين قشون به عهده ايران است‌.
ز ـ هر مقدار مهمات و اسلحه كه از شوروي خواسته شود در مقابل پرداخت قيمت‌، تسليم نمايند.
ح ـ كالاهاي بازرگانان ايراني كه در باكو ضبط شده تحويل حكومت ايران شود.
ط ـ كليه مؤسسات تجاري روسيه در ايران به حكومت جمهوري واگذار شود. »
اجمال اين توافقنامه عدم دخالت روسها در امور داخلي ايران، در عين حفظ حداقل دو هزار نظامي آنان در شمال ايران بود؛ حضوري كه خود به منزله دخالت در امورداخلي ايران بود.
ميرزا كوچك خان جنگلي با استناد به همين توافقنامه بود كه سه هفته پس از مداخله نظامي آنان در انزلي‌، موجوديت حكومت خود رادر رشت اعلام كرد.
سران نهضت جنگل پس از اعلام حكومت، ضمن انتشار اعلاميه‌اي با عنوان «فرياد ملت مظلوم ايران از حلقوم فدائيان جنگل‌»، به مفاسد دستگاه حاكمه ايران وجنايات انگليسي‌ها اشاره كردند و در پايان نظريات خود را به شرح زير اعلام داشتند:
1ـ جمعيت انقلاب سرخ ايران اصول سلطنت راملغي كرده جمهوري را رسماً اعلام مي‌نمايد.
2ـ حكومت موقت جمهوري حفاظت از جان ومال عموم اهالي را برعهده مي‌گيرد.
3ـ هر نوع معاهده و قراردادي كه به ضرر ايران با هر دولتي منعقد شده است، لغو وباطل مي‌شناسد.
4ـ حكومت موقت جمهوري همه اقوام بشر را يكي دانسته‌، تساوي حقوق را در باره آنان قائل است و حفظ شعائر اسلامي را فريضه مي‌داند.

                                                      
                           خانه میرزا کوچک (ترمیم شده) واقع شده در رشت خیابان استادسرا

مسكو و نهضت جنگل‌
سران نهضت در شهر رشت سرگرم تحكيم مباني جمهوري بودند كه به تدريج اختلافاتي در ميانشان پديد آمد و همين امر نهضت را به انحطاط و نابودي كشاند. پس از ورود ارتش سرخ به ايران، چند نفر از اعضاي «حزب كمونيست عدالت باكو» از روسيه وارد گيلان شدند. اين افراد در رشت حزبي به نام عدالت تشكيل دادند و رفته رفته ضمن برگزاري متينگ‌ها و سخنراني‌ها، عملاً مواد توافق شده ميان سران نهضت جنگل و روسها را زير پا گذاشتند و تبليغاتي نيز عليه ميرزا كوچك خان آغاز كردند. ميرزا دو نفر ازاعضاي نهضت را به قفقاز فرستاد تابا نريمانف، صدر شوراي جمهوري قفقاز، ملاقات كنند و او را وادارند تا اعضاي حزب را از ادامه كارشكني‌ها و اقدامات نفاق افكنانه باز دارد؛ اما نريمانف اقدامي جدي به عمل نياورد. ميرزا كه اوضاع را چنين ديد، روز 18 تير 1299 معترضانه رشت را ترك گفت و اعلام كرد تا زماني كه حزب عدالت از كارهاي خلاف و حمله به اسلام و تبليغ كمونيسم دست برندارد به رشت باز نخواهد گشت‌. روسها كه هدفشان از تأسيس حزب، اشاعه كمونيسم و رخنه به تشكل اسلامي ميرزا كوچك خان جنگلي و از بين بردن آن بود، شديداً فعاليت مي‌كردند.
سياست خارجي شوروي كه قبلاً پيش از اين داعيه حمايت از انقلاب جهاني را داشت، حداقل پس از هشتمين كنگره حزب كمونيست اتحاد شوروي‌، تغيير كرد. استالين در اين كنگره دو اصل اساسي را مبناي سياست خارجي شوروي قلمداد كرد. وي گفت‌: «سياست خارجي ما واضح وروشن است‌. هدف آن صلح و توسعه دايره روابط تجاري با تمام كشورهاست‌.»
اعلام چنين روشي در سياست خارجي‌، چيزي جز اعلام عدم حمايت از نهضتهاي رهايي بخش نمي‌توانست باشد. در پي خروج قهرآميز ميرزا كوچك خان از رشت‌، اعضاي حزب عدالت كه بعضي از آنها همچون احسان الله خان و خالوقربان قبلاً از دوستان نزديك ميرزا بودند و اكنون با گرويدن به سوسياليسم‌، ميرزا را مرتجع مي‌دانستند، درصدد اجراي كودتايي برآمدند كه طرح آن پيشتر ريخته شده بود. نقشه اين بود كه ميرزا يا بايد كشته شود و يا دستگير گردد و از رهبري انقلاب كنار رود. كوچك‌خان كه تا حدي از هدف اعضاي حزب و نقشه آنان مطلع شده بود، به جنگل رفت‌. در اين گير و دار، بسياري از جنگلي‌ها دستگير و ياكشته شدند و سلاح و مهمات و اموال آنان به غارت رفت‌. پس ازاين كودتا، اعضاي حزب به كمك نيروهاي بلشويك سعي كردند تا باتعقيب جنگلي‌ها طرفداران ميرزا را نابود كنند. اما باوجود درگيري‌هايي كه در جنگل ميان دو طرف ايجادشد، آنان از شكست دادن ميرزا و يارانش ناتوان شدند. مدتي بعد، مخالفان ميرزا مجدداً از در دوستي وارد شدند و با حسن نيتي كه ميرزا داشت و نمي‌خواست اختلافات داخلي باعث نابودي نهضت شود، پيشنهاد اتحاد باآنان را پذيرفت و طرفين موقتاً وحدت يافتند. پس از اين توافق، كميته انقلابي جديدي تشكيل شد. از آنجا كه در اين كميته احسان الله خان داراي هيچ سمتي نبود، جاه‌طلبي، وي را واداشت تا در رأس نيروهاي تحت فرمان خود عازم فتح تهران شود. وي در رأس سه هزار سرباز روسي و ايراني به سوي تهران حركت كرد، اما در محل «پل زغال‌» از نيروهاي قزاق كه تحت فرماندهي ساعد الدوله بودند، شكست خورد. البته يكي از دلايل اين شكست تغيير سياست شوروي نسبت به جنگلي‌ها بود. به هنگام عزيمت نيروهاي احسان الله خان، «روتشتين‌» سفير شوروي در ايران افرادي را محرمانه نزد فرماندهان روسي قواي احسان الله خان فرستاد و به آنان دستور داد كه به فوريت خود را از جنگ كنار بكشند. به اين ترتيب سفير روسيه حتي به كسي كه ادعاي همفكري عقيدتي با او داشت و قبلاً كوشيده بود تا ميرزا را قرباني انديشه‌هاي خود كند، پشت كرد. با اين حال بعدها در جريان حمله نيروهاي دولتي به جنگل‌، احسان الله خان فرار كرد و با كشتي به شوروي گريخت‌. خالوقربان نيز كه به هنگام قيام ميرزا به او پيوست و تحت رهبري ميرزا خدمات قابل توجهي به نهضت كرد، پس از تأسيس حزب عدالت در گيلان فريب سوسياليست‌هاي حزب را خورد و آلت دست سياست ضدانقلابي شوروي شد و در كودتاي رشت با نيروهاي تحت فرمان خود در مقابل ميرزا قرار گرفت‌. پس از توافقي كه ميان دولت ايران و سفير روسيه انجام گرفت‌، روسها از حمايت جنگل دست كشيدند و آنان را قرباني منافع خود كردند.
«روتشتين‌» اولين سفير شوروي در ايران كه شش هفته قبل از اعلام استقلال ميرزا كوچك خان در رشت وارد تهران شده بود، براي ايجاد روابط دوستانه ميان ايران و روسيه مأموريت داشت‌؛ بنابر اين با وجود وعده‌هاي اوليه به نهضت جنگل‌، به يكباره خط مشي انقلابي روسها تبديل به سازش با دولت ايران شد. «روتشتين‌» ضمن نوشتن نامه‌اي به ميرزا، او را به ترك مبارزه عليه دولت ايران دعوت كرد. او در نامه خود، آشكارا اقدامات انقلابي ميرزا را «مضر» خواند1. نهضت جنگل زماني كه سفير شوروي نامه را به ميرزا نوشت، در بحراني‌ترين شرايط خود قرار داشت‌. ميرزا در شرايط نامطلوبي كه هنگام موضعگيري اخير روسيه داشت‌ و با توجه به اختلافات داخلي نيروهايش، عملاً چاره‌اي جز تاييد ظاهري نامة «روتشتين‌» نداشت‌.

تباني روس، انگليس، رضاخان و كمونيست‌هاي داخلي عليه نهضت جنگل‌
در آستانه كودتاي رضاخان، شرايط سياسي ايران شديداً عليه ميرزا كوچك خان جنگلي بود. روسها او را تنها گذارده بودند و صرفاً به منافع خود در ايران مي‌انديشيدند. آنان به ويژه تلاش داشتند تا روابط صميمانه‌اي را با سردار سپه كه با قدرت اسلحه و سركوب نارضائي‌ها توانسته بود ثبات نيم بندي را در كشور به وجود آورد، برقرار كنند. آنان مصلحت خود را در آزاد گذاردن دست رضاخان براي سركوب نهضت جنگل كه به ويژه اعتقادي هم به هويت اسلامي آن نداشتند، مي‌دانستند. حتي حضور رضاخان در اتومبيل كنسول شوروي در رشت‌، زماني كه براي سركوب جنگل به آن شهر رفته بود، نشان از همپيماني روسها با سردار سپه در اين تصميم داشت‌. 2
علاوه بر اين، رضاخان در آن زمان، در كميته‌اي «ايراني ـ انگليسي‌» به نام «كميته زرگنده‌» به اتفاق سيد ضياءالدين طباطبايي در حال تدارك كودتاي سوم اسفند خود بود. به همين دليل‌، اقدام رضاخان به نوعي اجراي مصوبه كميته مذكور نيز بود. كميته زرگنده در حقيت 2 كار كرد اساسي داشت‌. يكي سركوب نهضت جنگل و ديگر استقرار ديكتاتوري رضاخان‌3.
پروژه سركوب نهضت اسلامي ميرزا كوچك خان جنگلي، محصول اراده مشترك شوروي‌، كمونيست‌هاي داخلي‌، دولت انگلستان و استبداد رضاخاني بود.
در چنين شرايطي، سران نهضت جنگل چند راه بيشتر نداشتند يا بايد تسليم مي‌شدند و اسلحه را زمين مي‌گذاشتند، يا به روسيه پناه مي‌بردند و يا اين كه ننگ تسليم و پناه بردن به بيگانه و اجنبي را نمي‌پذيرفتند و تا آخرين قطره خون به مبارزه ادامه مي‌دادند. چنان كه گفتيم، احسان الله خان ترجيح داد تا به اربابان خود كه به او خيانت نيز كرده بودند، بپيوندد. خالوقربان نيز با قيد تضمين از طرف سردار سپه، با همه افراد خود تسليم قواي دولتي شد و جان خود را نجات داد. در اين ميان فقط ميرزا كوچك خان بود كه نه حاضر به ترك ايران شد و نه ننگ تسليم به قواي دولتي را پذيرفت و سرانجام نيز به مبارزه ادامه داد تا در 11 آذر 1300 به شهادت رسيد.

                                             

                                      مقبره میرزا کوچک واقع در رشت سلیمان داراب