قشون کشی اسکندر به ایران
مقدونی در شبه جزیره بالخان واقع است و حدود آن در این زمان از این قرار بود: در شمال میزیه- در جنوب یونان و بحرالجزایر- در مشرق تراکیه- در مغرب ایل لیری اهالی از مملکت از منشاء بودند:
1- از قوم هند و اروپایی که زمان آمدنشان به اینجا معلوم نیست.
2- از مهاجرین یونانی مردم اولی از حیث تمدن از یونانی ها پست تر بوده در کوهستان ها سکنی داشتند و یونانی ها در جلگه ها و در کنار دریای بحرالجزایر در قرون بعد این دو مردم با هم مخلوط شدند و تمدن یونانی در این مملکت منتشر شد. اهالی مقدونی خیلی رشید و بی باک ولی دارای اخلاق و عادات خشنی بودند چنانکه تا کسی دشمنی را نمی کشت مرد محسوب نمی شد و نمی توانست در میان اقران خود بنشیند، خانواده بر تعدد زوجات تشکیل شده بود مملکت مذکور در نتیجه قشون کشی داریوش بزرگ به مملکت سک ها جزو ایران گردید ولی بعد از جنگ پلاته مجزا شد.
اول پادشاهی که مقدونی را بزرگ و قوی کرد فیلیپ بود (359-336 ق.م) این پادشاه تشکیلاتی به مقدونی داد و قشونی بیاراست که سرآمد قشونهای آن زمان شد بعد با دول یونانی جنگ کرده آنها را تابع خود کرد و پس از آن در تهیه جنگ با ایران گردید و یونانی ها را برخلاف میل باطنی آنها مجبور نمود که او را به سپهسالاری کل قشون یونان برای جنگ با ایران انتخاب نمایند ولی در موقعی که عازم ایران بود کشته شد (336 ق.م) اسکندر پس از پدر به تخت نشسته در صدد اجرای خیال او برآمد و بعد از دو سال عازم ایران گردید جهات لشگرکشی فیلیپ و اسکندر را چنین بیان می کردند:
1- کشیدن انتقام از ایران در ازای لشگرکشی خشیارشا به یونان.
2- کوتاه کردن دست ایران از مداخلات در امور این مملکت و الغاء فرمان اردشیر دوم (عهدنامه آن تالسید) جهات ظاهری اینها بود ولی در معنی شهوت جهانگیری را باید منشاء این جنگ مقدونی با ایران دانست طلای زیاد خزانه ایران و ثروت ممالک غربی آن نیز البته موثر بوده است. عده قشون اسکندر چهل هزار نفر و بالمناصفه مرکب از سپاهیان زبده مقدونی و یونانی بود. چون یونانی ها باطنا دشمن مقدونی و طالب فتح ایران بودند این نکته و نیز امکان اینکه دولت ایران در غیاب اسکندر از اوضاع استفاده کرده با عملیات بحریه خود در اروپا پیشرفت های اسکندر را در آسیا بی نتیجه گذارد او را مجبور نمود که به این عده اکتفا کرده قوه ای هم در مقدونی نگاهدارد.